معنی سرگرد قدیم

لغت نامه دهخدا

سرگرد

سرگرد. [س َ گ َ] (اِ مرکب) دوران سر. (آنندراج). دوار. سرگیجه.

سرگرد. [س َ گ ُ] (اِ مرکب) درجه ای است در آرتش بالاتر از سروان و پایین تر ازسرهنگ دوم و علامت آن یک ستاره ٔ هشت پر بزرگ است که روی هر یک از دو دوش دارنده ٔ این درجه دوخته میشود.


قدیم

قدیم. [ق َ] (ع ص) دیرینه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، قدماء و قُدامی ̍ و قدائِم. || کهنه. || پیشین و سابق. || باس وباش. || پیر و سال دیده. (ناظم الاطباء).
- قدیم الایام، روزگار دیرینه. (ناظم الاطباء).

قدیم. [ق َ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. غنی مطلق قائم بنفسه که باری تعالی باشد. (ناظم الاطباء).

قدیم. [ق ِدْ دی] (ع اِ) پادشاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). || سردار. || سرآمد مردم در شرف. (ناظم الاطباء).

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرگرد

یاور، افسر، فرمانده‌گردان

فرهنگ فارسی هوشیار

سرگرد

درجه ایست در آرتش بالاتر از سروان و پایین تر از سرهنگ دوم و علامت آن یک ستاره هشت پربزرگ است

فرهنگ معین

سرگرد

(~. گُ) (اِمر.) افسری که درجه اش بالاتر از سروان و پایین تر از سرهنگ دوم است.

فرهنگ عمید

سرگرد

(نظامی) افسر ارتش بالاتر از سروان،
[منسوخ] یاور،

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

سرگرد قدیم

638

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری